ارامش عمرم

به نامت ای الله خوبم .خدایا عمر من اگر انجاهایی دارد که به یادت مگذشت مرا ببخش.ان لحظاتی که بی یاد تو بود به سوی مرگ می رفتم.

ارامش عمرم

به نامت ای الله خوبم .خدایا عمر من اگر انجاهایی دارد که به یادت مگذشت مرا ببخش.ان لحظاتی که بی یاد تو بود به سوی مرگ می رفتم.

کلام جانبخش حضرت مهدى(علیه السلام)

کلام جانبخش حضرت مهدى(علیه السلام)، که در ضمن دیدارهایى با موالیان حقیقى و شیعیان خاص، یا در توقیعات شریفه از ناحیه مقدسه آن بزرگوار صادر شده است، در همه ابعاد، الهام دهنده، راهگشا، تعهّد بخش و حرکت آفرین است.

تدبّر در نمونههایى از سخنان حضرت، مىتواند شیوایى و غناى معجزه آساى آن را به ما بشناساند و در راستاى شناخت بیشتر آن امام کریم و عمل به خواستههاى خدا جویانه وارشادات حکیمانه ایشان، یاریگرمان باشد.

معرّفى خویشتن:

*یگانه مظهر الهى: «انا بقیّة اللّه فی أرضه».

من یگانه مظهر و الهى باقیمانده در زمین هستم.

*حجّت خدا: «انا حجّة اللّه على عباده».

من حجّت خداوند بربندگان اویم.

*پایان بخش سلسله وصایت: «انا خاتم الأوصیاء».

من آخرین وصىّ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و پایان دهنده سلسله وصایت مىباشم.

*قیام کننده: «انا القائم من آل محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) ».

من، قیام کننده از خاندان پیامبر خدا حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم)هستم.

*احیاگر عدلت: «انا الّذى أخرج فى آخر الزّمان بهذا السّیف فاملأ الارض عدلا وقسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً».

من با این شمشیر در آخر زمان قیام مىکنم و زمین را از عدالت و داد، آکنده مىسازم چنانکه از بیداد و ستم پر شده باشد.

*انتقام گیرنده: «انا بقیّة اللّه فى أرضه والمنتقم من اعدائه».

من یگانه مظهر الهى، باقیمانده در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدایم.

*مظهر و همراه حقّ: «ولیعلموا أنّ الحقّ معنا وفینا».

همگان بدانند که به راستى حقّ با ما و نزد ماست.

نقش خویش در حفظ و هدایت مردم:

*واسطه دفع بلاها: «بى یدفع اللّه البلاء عن اهلى و شیعتى».

«به وسیله من است که خداوند عزّوجلّ بلا و مصیبت را از اهلبیت و شیعیان من دور مىگرداند

* سبب امنیّت: «إنى لامان لأهل الأرض کما أنّ النّجوم أمان لاهل السّماء».

«همانا من موجب امنیّت براى اهل زمین هستم چنانکه ستارگان سبب امنیّت اهل آسمانهایند

*یاد کرد و مراعات: «انّا غیر مهملین لمراعاتکم ولاناسین لذکرکم، ولولا ذلک لنزل بکم اللاَّْواء واصطلمکم الاعداء».

ما در مراعات حال شما کوتاهى نمىکنیم و یادتان را از خاطر نمىبریم و اگر جز این بود بلاهاى سنگین بر شما وارد مىشد و دشمنان، شما را نابود مىکردند.

*مواظبت و مراقبت: «انّا یخیط علماً بأنبائکم ولایعزب عنا شیىء من اخبارکم».

«ما به اوضاع و احوال شما آگاهیم و هیچیک از اخبار شما بر ما پوشیده نیست

*بهره رسانى: «و امّا وجه الانتفاع بى فى غیبتى فکا لانتفاع بالشّمس اذا غیبها عن الابصار السحاب».

«امّا چگونگى بهره بردن از من در دوران غیبتم مانند بهرهورى از خورشید است زمانى که ابرها آن را از دیدگان، پنهان ساخته باشند

وظیفه شیعیان:

*رجوع به دین شناسان: «و اما الحوادث الواقعه، فارجعوا فیها الى رواه حدیثنا فانّهم حجّتى علیکم و أنا حجّة اللّه».

«امّا در پیشامدهاى روزگار، به راویان احادیث ما مراجعه کنید، زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم

*محبّت ورزیدن: «فلیعمل کلّ امرء منکم ما یقرب به من محبّتنا».

«پس هر یک از شما باید به آنچه او را به مقام محبّت ما نزدیک مىکند، عمل نماید

*دورى از گناه: «فلیدعوا عنهم اتّباع الهوى».

«همگان باید گناه و پیروى از هواى نفس را ترک کنند

*تقوى و تسلیم: «فاتّقوا اللّه و سلموا لنا وردّ والامر الینا فعلینا الاصدار کما کان منا الایراد».

«تقواى الهى پیشه کنید و تسلیم ما باشید و امر دین را به ما ارجاع دهید، زیرا بر ماست که شما را سیراب از سرچشمه بیرون آوریم همچنانکه ما شما را به سرچشمه بردیم

*دعاى زیاد: «اکثرو الدعاء بتعجیل الفرج فانّ ذلک فرجکم».

«براى نزدیک شدن ظهور و فرج، زیاد دعا کنید که به راستى همین دعا، فرج شماست

*کسب معارف از اهلبیت(علیهم السلام) «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا».

«جستجوى معارف و دانشها، جز از طریق ما اهلبیت، مساوى با انکار ما است

شرط یارى:

*اخلاص و خیر خواهى و تقوى: «انّ اللّه قنعنا بعوائد احسانه و فوائد امتنانه، وصان انفسنا عن معاونة الاولیاء، الاّ عن الاخلاص فى النیّة وامحاض النّصیحة والمحافظة على ما هو أتقى و أبقى و أرفع ذکراً».

«به یقین، خداوند ما را به لطف و احسان مکرّر خویش و به بهرههاى انعام و کرم خود، راضى و خوشنود ساخته، و ما را نیازمند یارى دوستان قرار نداده، مگر آن یارى که از روى اخلاص در نیّت و خیرخواهى محض صورت گیرد و در آن، بر آنچه به تقواى الهى و بقاى نزد خدا و رفعت جایگاه، نزدیکتر است، محافظت شود

*اتحاد و اجتماع دلها: «ولو انّ اشیاعنا ـ و فقهم اللّه لطاعته ـ على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا».

«اگر شیعیان ـ که خدا براى اطاعت خود توفیقشان دهد ـ در راه وفاى به پیمانى که بر عهده دارند همدل و همراه مىشدند، سعادت دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمىافتاد

*پرداخت حقوق الهى: «انّه من اتّقى ربّه من اخوانک فى الدّین و اخرج مما علیه الى مستحقیه کان آمناً فى الفتنة المبطله».

«همانا هر یک از برادران دینى تو، پرهیزگار باشد و حقوق الهى را که برعهده دارد به مستحقین آن بپردازد ـ به برکت دعا و یارى ما ـ در فتنههاى باطل کننده و ویرانگر، ایمن و محفوظ خواهد ماند

*پرهیز از گناه: «فما یحبسنا عنهم الاّ ما یتّصل بنا مما نکرهه ولانؤثره منهم».

«ما را ـ از دیدار و یارى شیعیانمان ـ باز نمىدارد مگر آنچه از کردارهاى ناپسند آنان به ما مىرسد که براى ما ناخوشایند است و توقّع آن را از ایشان نداریم

درباره ظهور:

*وابستگى به اراده خدا: «و امّا ظهور الفرج، فانّه الى اللّه».

«امّا امر ظهور فرج، بسته به اراده خداست

*ناگهانى بودن: «فانّ أمرنا بغتة فجأة، حین لاتنفعه توبة ... کذب الوقّاتون».

«نسبت به گذشته، کسى را سود نبخشد ... یقین کنندگان وقت ظهور، دورغگویند

*رهایى از طواغیت: «و إنّى أخرج حین أخرج ولابیعة لأحد من الطّواغیت فى عنقى».

«به یقین، من در حالى قیام خواهم کرد که بیعت هیچیک از طاغوتهاى دوران برگردنم نباشد

*حادثهاى در مکّه: «وآیة حرکتنا من هذه اللّوثة حادثة بالحرم المعظّم، من رجس منافق مذمّم، مستحل للدّم المحرّم، یعمد بکیده أهل الایمان».

«نشانه حرکت ما از این خانهنشینى، واقعهاى در حرم با عظمت مکّه است. حادثهاى که در اثر پلیدى شخصى منافق و نکوهیده پدید مىآید، که خونریزى را حلال مىشمارد و با مکر و نیرنگ، قصد جان مؤمنان مىنماید.

*یاران وقت ظهور: «فاذا أذنت فى ظهورى فأیّدنى بجنودک واجعل من یتبعنى لنصرة دینک مؤیّدین و فى سبلک مجاهدین».

«خدایا زمانى که اجازه ظهور به من مىدهى، مرا به لشکریان خود یارى فرما، همه کسانى را که براى یارى دین تو، به پیروى از من بر مىخیزند تأیید کن و آنان را جهادگر در راه خودت قرار بده  

درباره اهلبیت (علیهم السلام) :

*واسطه آفرینش ورزق: «و امّا الائمة (علیهم السلام) فانّهم یسألون اللّه تعالى فیخلق، و یسألونه فیرزق ایجاباً لمسئلتهم واعظاماً لحقهم».

«امّا امامان (علیهم السلام) از خداى تعالى در خواست مىکنند و خداوند به خاطر اجابت در خواست آنان و بزرگداشت حق ایشان، موجودات را مىآفریند و روزى مىبخشد

* الگو بودن زهرا سلام اللّه علیها : «و فى ابنة رسول اللّه صلىاللّه علیه وآله و علیها إلىّ أسوة حسنة».

«و در دختر رسول خدا که درود بر او و پدرش و خاندانش باد، براى من اسوه و الگویى نیکوست

* عزادارى امام حسین(علیه السلام): «فلئن اخّرتنى الدّهور، و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصباً، فلأندبنّک صباحاً و مساء ولأبکینّ علیک بدل الدّموع دماً».

«اگر چه روزگار مرا به تأخیر انداخت، و تقدیر الهى مرا از یارى تو بازداشت و نبودم تا با آنان که علیه تو جنگیدند بجنگیم، و با کسانى که به دشمنى تو برخاستند بستیزم، در عوض هر صبح و شام بر تو ناله مىکنم و بجاى اشک در عزاى تو خون از دیده مىبارم

دیشب به یاد روى تو خون مىگریستم***از من مپرس بىتو که چون مىگریستم

اى کاش تا که بودى و مىدیدى از غمت***هردم چسان زسوز درون مىگریستم

تا صبح در فراق تو اى یار مهربان***فریادمىکشیدم و خون مىگریستم

هرشب زهجر ماه رخت، ناله سرکنم***سیلاب خون زچشم، روان تاسحر کنم

در جستجوى گوهر وصل تو تابه کى***این دل به موج اشک غمت غوطهور کنم

روى زمین ز سیل سر شکم پر آب شد***خاکى نماند تا که زهجرت به سر کنم

جانم به لب رسید و در این حسرتم هنوز***کاید دمى که سیر به رویت نظر کنم

شرمنده از گناه به راهت نشستهام***کو قدرتى که از سرکویت گذرکنم

گرجان و دل ز آتش هجر تو سوخت، من***حاشا هواى وصل تو از سر بدر کنم

بسمه تبارک و تعالى

«از خداى متعال فرج و ظهور

ولى عصر (عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف) را بخواهیم»

قالَ جَعْفَر بْن مُحَمَّد الصّادِق (علیه السلام) :

مَنْ ماتَ مِنْکُمْ عَلى هذَا الاَْمْرِ مُنْتَظِراً کَانَ کَمَنْ کانَ فى فَسْطاطِ الْقائِم (علیه السلام) .

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود:

هرکس از شما در حال انتظار این امر (ظهور مهدى «عجلاللّه تعالى فرجه الشریف» ) بمیرد، همچون کسى است که در خیمه قائم (در حال جهاد همراه با آن حضرت) باشد.

کمال الدین و تمام النعمة، ص 644


منبع

:: موضوعات مرتبط: احادیث
:: برچسب‌ها: