-
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
جمعه 21 دیماه سال 1397 18:22
دل بدو دادند ترسایان تمام خود چه باشد قوت تقلید عام در درون سینه مهرش کاشتند نایب عیسیش میپنداشتند او بسر دجال یک چشم لعین ای خدا فریاد رس نعم المعین صد هزاران دام و دانهست ای خدا ما چو مرغان حریص بینوا دم بدم ما بستهٔ دام نویم هر یکی گر باز و سیمرغی شویم میرهانی هر دمی ما را و باز سوی دامی میرویم ای بینیاز ما...
-
مرشد صدهزار حیران کو؟
پنجشنبه 19 مهرماه سال 1397 07:49
خاتم اولیاء امام زمان مرشد صدهزار حیران کو؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 مهرماه سال 1397 20:18
ز خود غایب مشو ای دل زمانی همه پرداز هر دم داستانی ز خود غایب مشو ای دل یکی دم که در جانی تو داری هر دو عالم ز خود غایب مشو ای جان بتحقیق بدان کامروز دیدستی تو توفیق چرا بیرون خود تو سیر داری که کعبه در درون دیر داری چرا بیرون خود بنهادهٔ گام از آن اینجا فتادی کام و ناکام چرا بیرون خود پرواز داری تو اندر این قفس شهباز...
-
گفت آنچ خوردهای آن چیست آن
سهشنبه 3 مهرماه سال 1397 20:04
محتسب در نیم شب جایی رسید در بن دیوار مستی خفته دید گفت هی مستی چه خوردستی بگو گفت ازین خوردم که هست اندر سبو گفت آخر در سبو واگو که چیست گفت از آنک خوردهام گفت این خفیست گفت آنچ خوردهای آن چیست آن گفت آنک در سبو مخفیست آن دور میشد این سؤال و این جواب ماند چون خر محتسب اندر خلاب گفت او را محتسب هین آه کن مست هوهو...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1397 21:21
"وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ...
-
یکی دیدست و دم زد در یکی او
پنجشنبه 8 شهریورماه سال 1397 23:33
یکی دیدست بیشک جمله را دوست شدست اینجای مغزش جملگی پوست یکی دیدست و در یکی قدم زد وجود بود خود جمله عدم زد یکی دیدست و دم زد در یکی او فدا گشتست اینجا بیشکی او یکی دیدست و سلطان گشت دایم ز ذات کل شدست اینجای قائم چو او یارست گفتارش خدایست حقیقت این زمان عین لقایست کنون تحقیق میدانم که یار است
-
چون بدانستم برای جان تو...خویشتن را میکنم قربان تو
پنجشنبه 8 شهریورماه سال 1397 23:17
گفت محمود آن جهان را پادشاه در شکاری دور افتاد از سپاه در دهی افتاد ویران سربسر پیر زالی دید پیش رهگذر گاو میدوشید روئی چون بهی گفت ای زن شربتی شیرم دهی پیرزن گفتش که ای میر اجل شیر را آخر کجا باشد محل شوهر من گر بدی اینجایگاه گاو کردی پیش تو قربان راه گر شتابت نیست مهمانت کنم نقد من گاویست قربانت کنم زان سخن محمود...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 شهریورماه سال 1397 14:27
بگذر از هستی خود یکبارگی تا زوصلش برخوری یکبارگی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 شهریورماه سال 1397 07:21
زبون باش تا پوستینت درند که صاحب دلان بار شوخان (دلبر یا شیرین یا شاد)برند. سعدی (بوستان ). زبون:حقیر، خفیف، خوار، ذلیل، پست، فاقد مقام و موقع در میان مردم یا در محیطی خاص،متواضع. زبون عشق شو تا برکشندت که هر گاهی که کم گشتی ، فزونی نان از برای کنج عبادت گرفته اند صاحب دلان نه کنج عبادت برای نان . (گلستان ، باب دوم )....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 شهریورماه سال 1397 16:30
رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته مزن از ناامیدی دم که آنطفل دبستانی شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته...
-
گر ز خود نتوانی این بت را شکست
چهارشنبه 24 مردادماه سال 1397 22:20
جهد کن تا جوهرت آید به چنگ تا رهی از گیر ودار و صلح و جنگ جوهر جان در هوس گم کردهای با هوای نفس خود خو کردهای دادهای بر باد عمر جاودان یک زمان آگه نهای از سرّ جان گر شوی آگه ز جان خویشتن ترک گیری این حدیث ما و من جمله را یک رنگ بین مرد خدا تا نبینی غیر او راتو جدا دو مبین ذاتش تو ای مرد ولی تا نباشی در مقام احولی...
-
نمود عشق و معنی کی بدانند
شنبه 20 مردادماه سال 1397 13:10
مبین جز من که جز من هر چه بینی یقین میدان که نی صاحب یقینی چو بر منبر روی منگر به جز من که میگویم ترا اسرار روشن ....................... بجزمن هیچ اینجاگه مبین غیر که یکسانست پیشم کعبه و دیر ......................... بگو با اهل مجلس جمله مائیم که خود را این چنین ما مینمائیم درون جانشان آگاه هستیم که ما در جانتان سرّ...
-
بنی ادم اعضای یکدیگرند
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1397 19:06
درویش و غنی بنده این خاک درند و آنان که غنی ترند محتاج ترند به بازوان توانا و قوت سر دست خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده وگر تو میندهی داد روز دادی هست...
-
همه همچون تو در خورشید اشیا
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1397 19:00
همه همچون تو در خورشید اشیا ز پنهانی شده اینجای پیدا نظاره کن ترا با این چکارست که صنع لامکانی بیشمارست نظاره کن زبان درکش تو خاموش مشو چندین بهر چیزی بمخروش در این دریای پر جوهر نظاره کن اینجا دم بدم کش نیست چاره در این دریای پر جوهر باعزاز اگر مرد رهی دمدم در انداز طلب میکن در این زندان خداوند که بیرونت کند ناگه از...
-
هر انکو طالب ما بود ما دید
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1397 16:01
یکی هاتف مر او را داد آواز که اکّافی نکو گفتی ز آغاز کریمیم و رحیم و بردباریم کجا مر بندگان ضایع گذاریم چو ما داریم حکم لایزالی هر آنچه اندیشه میدارند حالی بدانیم آن همه از پیش اینجا که هستیم بیشکی دانا و بینا نظر داریم ما در جان جمله که مائیم این زمان پنهان جمله نهان و آشکارا جمله مائیم که دید خویش جمله مینمائیم نظر...
-
جناب عطار
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1397 15:38
وقت مردن بوعلی رودبار گفت جانم بر لب آمد ز انتظار آسمان را در همه بگشادهاند در بهشتم مسندی بنهادهاند همچو بلبل قدسیان خوش سرای بانگ میدارند کای عاشق درآی شکر میکن پس به شادی میخرام زانک هرگز کس ندیدست این مقام گرچه این انعام و این توفیق هست میندارد جانم از تحقیق دست زانک میگوید ترا با این چه کار دادهای عمری...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1397 14:26
چون ننالم؟ چرا نگریم زار؟ چون نمویم؟ که مینیابم یار کارم از دست رفت و دست از کار دیده بینور ماند و دل بییار دل فگارم، چرا نگریم خون؟ دردمندم، چرا ننالم زار؟ خاک بر فرق سر چرا نکنم؟ چون نشویم به خون دل رخسار؟ یار غارم ز دست رفت، دریغ! ماندم، افسوس، پای بر دم مار آفتابم ز خانه بیرون شد منم امروز و وحشت شب تار حال...
-
تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟
سهشنبه 9 مردادماه سال 1397 18:58
تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟ چون میشویم عاشق بر چهرهٔ تو باری از گلبن جمالت خاری است حسن خوبان مسکین کسی کزآن گل قانع شود به خاری! خواهی که همچو زلفت عالم به هم بر آید؟ بنمای عاشقان را از طرهٔ تو تاری آن خوشدلی کجا شد؟ وان دور کو که ما را دیدار مینمودی، هر روز یک دو باری؟ ما را ز هم جدا کرد ایام ورنه ما را با...
-
آیا شما خدمت حضرت ولـی عـصر ارواحنا فـداه مـشرف شـده اید ؟!
سهشنبه 9 مردادماه سال 1397 15:23
آقا سید هاشم حداد می فرماید: حضرت آقای قاضی تبریزی خیلی در گفتارشـان و در قیام و قـعـودشان و بطور کلی در مـواقـع تغییر از حالتی به حـالت دیـگر ، خصوصا کلمه یـا صـاحـب الـزمـان را بر زبان جاری می کردند . یک روز یک نفر از ایشان پرسید: آیا شما خدمت حضرت ولـی عـصر ارواحنا فـداه مـشرف شـده اید ؟! ایـشـان فـرمودند: کـور...
-
در کمین اجل !
سهشنبه 9 مردادماه سال 1397 14:18
امام علی علیه السلام : ما أنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَداً مِن أجَلِهِ؛ آن که فردا را از عمر خویش بشمارد، [پدیده] مرگ را به گونه واقعی نمی شناسد. اصول کافى: ج3، ص259، ح30 \ ------------------------ یک روایت: پر حسرتترین مردم در روز قیامت، بنده اى است که عدلى را وصف کند و خودش خلاف آن را عمل کند.
-
تو همه مستی و بت ها در خیال
سهشنبه 9 مردادماه سال 1397 14:12
آن زمان کورا عیان جویی نهانست و آن زمان کورا نهان جویی عیانست گر عیان جویی نهان آنگه بود ور نهان جویی عیان آنگه بود ..................................................................... برتر از علمست و بیرون از عیانست زانک در قدوسی خود بینشانست زو نشان جز بینشانی کس نیافت چارهای جز جان فشانی کس نیافت هیچ کس را...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 21:30
دور اندیشی ان است که پیوسته منتظر پیدا شدن فرصت نباشی و همی به چالاکی بپردازی. امام حسین (علیه السلام)
-
حرف های من باشما((ققنوس))
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 21:25
-
دلگویه های یک نوجوان ۱۵ ساله
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 21:21
به خدا عشق خدا برام گرون تموم شده ، نمی خوام به پای هر بهونه ای حروم بشه. می خوامت ای خدا جون ،دیوونه عشقت شدم، ا نیسم، بی مونسم من،فقط تویی همدم و ارام دلم ، توی لحظه های با تو بودنم، فقط این صدا رو می شنوم، نمی خوام جدا بشم،نمی خوام جدا بشم، روزهای بی تو بودن چه سخت گذشت، همه روز هاش به پای این دنیا گذشت
-
حرف های من باشما((ققنوس))
جمعه 1 دیماه سال 1391 08:02
-
کلام جانبخش حضرت مهدى(علیه السلام)
دوشنبه 13 آذرماه سال 1391 23:13
کلام جانبخش حضرت مهدى(علیه السلام)، که در ضمن دیدارهایى با موالیان حقیقى و شیعیان خاص، یا در توقیعات شریفه از ناحیه مقدسه آن بزرگوار صادر شده است، در همه ابعاد، الهام دهنده، راهگشا، تعهّد بخش و حرکت آفرین است . تدبّر در نمونههایى از سخنان حضرت، مىتواند شیوایى و غناى معجزه آساى آن را به ما بشناساند و در راستاى شناخت...
-
خدایا...
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 18:48
به نامت ای الله خوبم خدایا عمر من اگر انجاهایی دارد که به یادت مگذشت مرا ببخش. ان لحظاتی که بی یاد تو بود و یا برای تو نشد، به سوی مرگ می رفته ام. ان لحظه هایی که پر بودم از یادت ، و پر از عطش با تو بودن؛ « اما این لحظه ها لحظات زندگی ام بود. »
-
نظرات شما
یکشنبه 29 مردادماه سال 1391 23:39
-
حرف های من باشما3
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 16:11
-
حرف های من باشما ۲
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 00:36